می خواهم زنده بمانم، قسمت هفدهم؛ این شهر تو و این تصمیم تو امیر خان! - چه خبر آنلاین

در خلاصه داستان این قسمت آمده است:

زهره افشار، امیر شایگان را در دو راهی یک انتخاب سخت قرار می دهد و نادر سرمد از هر زمان دیگری به شایگان نزدیک تر شده است. هما حقی هم خبری برای شایگان دارد که انتخاب را برای او سخت تر می نماید. نقشه ای که شیوا طراحی نموده است، به اجرایش نزدیک تر می گردد.

زهره، شایگان را در منگنه انتخاب می گذارد. او راه را برای شایگان باز می گذارد که به جایگاه ریاستش برسد و یا سراغ عشق کوچکش برود. شایگان بار ها تصمیمش عوض می گردد. در حضور زهره مسحور وسوسه رسیدن به ریاست می گردد و در کنار هما مغلوب عشق است. شایگان ابتدا رضایت می دهد که به آینده و زندگی اش با زهره برسد؛ اما وقتی به خانه اش با هما می رود، هما خبری تازه برای او دارد. خبری تازه، ترسناک و زیبا. امیر شایگان در آستانه پدر شدن قرار می گیرد. هما باردار است و این خیلی از معادلات را برهم می زند.

شایگان بار دیگر تصمیم می گیرد به ریاست پشت کند؛ اما در لحظه آخر بار دیگر وسوسه زهره کفه را برای شایگان به سمت دیگری سنگین می نماید. زهره افسار خیلی از امور را به دستش گرفته است. درحالی که شهربانی و خود شایگان در پی نادر سرمد هستند، این زهره است که زودتر از آن ها به نادر می رسد و مانع کشتن شایگان می گردد. زهره از نادر می خواهد که کمی دست نگه دارد و بعد از مدتی به یاری خودش از شایگان انتقام بگیرد، انتقامی سخت تر. اما نادر این پیشنهاد را نمی پذیرد. شیوا و کاوه هم نقشه ای را که برای بیات و مفتاح کشیده اند، پیش می برند. کاوه مخفیانه با شیوا قرار می گذارد و احتیاط می نماید که کسی آن ها را نبیند.

قسمت هفدهم می خواهم زنده بمانم درحالی ادامه پیدا می نماید که بعد از کشته شدن دشتی همه چیز تغییر نموده است. فرخی به هوش آمده است؛ اما هنوز هم از فرایند پی گیری پفراینده شایگان ناراضی است و کاری هم از دستش بر نمی آید. همه چیز در گروی تصمیماتی است که زهره می گیرد. زهره هم فعلاً بنا دارد که از شوهرش حمایت و خطاهایش را لاپوشانی کند.

قسمت هفدهم اضطراب و هیجان چند قسمت گذشته را نداشت؛ اما این قسمت پلی است به سمت درگیری های بیشتری که در آینده میان شخصیت های داستان بروز خواهد نمود. می خواهم زنده بمانم به زودی به مدار هیجان و تعلیقش باز خواهد گشت...